loading...
ابراهیم آبادیها
دعوت به همکاری

بعداز مدتها غیرفعالی بالاخره برگشتیم؛ برگشتیم تا با قدرت بیشتری ادامه بدیم... البته با یاری شما عزیزان:

#درصورتی که به نویسندگی در وبسایت علاقه مندید اینجا کلیک کنید.

#درصورتی که علاقه ای به نویسندگی ندارید اما مطلب یا تصویری مناسب وبسایت دارید اینجا کلیک کنید.

#لطفا به ربات تلگرامی سایت به آدرس ebrahimabadihabot@ نیز مراجعه کرده و از امکانات آن استفاده نمایید. باسپاس :))

شهدای روستا
جهت مشاهده زندگی نامه و وصیت نامه شهدا اینجا کلیک کنید
حجت امینی بازدید : 301 یکشنبه 12 شهریور 1396 نظرات (1)

 

#شهید عبدالرضا فقیه

عبدالرضا فقیه فرزند محمد جواد، بیستم دی ماه سال 1340 در روستای ابراهیم آبادرستاق چشم به هستی گشود. از همان کودکی، بهترین درسها را در مکتب خلوص پدر وآغوش پر مهر وعطوفت مادر و در مجالس امام حسین(ع) فرا گرفت ودست در دست پدر به مسجد گام می گذاشت وجان تشنه اش را با آیات نورانی قرآن وتعالیم وحی سیراب می کرد. دوران ابتدایی در زادگاهش ودوران راهنمایی در روستای شمسی وسال اول متوسطه را در روستایی دورتر با نمرات ممتاز گذراند. در سن 17 سالگی متأهل شد ودست از درس ومدرسه شست و به کار وتلاش در کشاورزی ودامداری روی آورد. او در زندگی پر فراز ونشیب خود دارای 3 فرزند شد. زمانی قلبش را جرقه ای ونوری خاموش نشدنی احاطه کرد و با امام هشتم حضرت رضا(ع) تقاضای فوز عظیم شهادت را نمود. یک شب خواب دید که خود با برادر شهیدش، اسب سواری را دیدند که از دستان قطع شده اش خون جاری بود وبه آنها می گفت:«مرا یاری کنید». من(عبدالرضا) یک دستمال داشتم به یک طرف دست بریده بستم وبرادرم محمد حسین نیز دست راستش را با دستمالی بست. خودش تعبیر کرد که من به زودی شهید می شوم که خوابش، خواب صادق بود. او وبرادرش در یک عملیات وبه فاصله کمتر از یک ساعت هردو، اوّل برادر کوچکتر وبعد خود او که بزرگتر بود، به فوز عظیم شهادت نایل آمدند. او در عملیات والفجر8 ( اروند رود ) و در تاریخ 21/11/1364 چون شب پیروزی انقلاب اسلامی سال 57 جان خود را تقدیم جان آفرین کرد ودر گلزار شهدای ابراهیم آباد حسینیه شهدا به صاحب خاک سپرده شد.

گزیده ای از وصیت نامه شهید  (10/10/1364): این اسلام که امروز ما را در زیر سایه خود گرفته است، مرهون زحمتهای طاقت فرسای پیامبر اکرم(ص) وشکافته شدن فرق علی (ع) وشکسته شدن پهلوی فاطمه(س) وپاره پاره شدن جگر امام حسن مجتبی(ع) و فاجعه خونین وجانگداز کربلا که حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) با خون سرخ خود درخت اسلام را آبیاری کرد و بااسیری رفتن حضرت زینب(س) به شام وازآن روز تا به حال هر روز با پرپر شدن گلها به دست ما رسیده است. پس اسلام برتر از این است که تمام مردان خدا به خون بغلتند واین پدیده بزرگ الهی که خداوند برای مسلمانان منّت گذارده است،پاینده بماند. بنده به عنوان یک نفر از جامعه مسلمین احساس وظیفه کردم،ولو اینن که بعد از گذشت چند سال دیر جنبیدم، که از امام حسین(ع) وامام خمینی در پیشگاه پروردگار متعال عذر می خواهم و در سفری که به پابوس حضرت رضا(ع) رفتم، در کنار حرمش تقاضای شهادت فی سبیل الله کردم و آمدم یزد،چند روز بعد اعزام بود، آمدم جبهه تا در کنار رزمندگان ومدافعین از حریم اسلام بمانم به قول امام این جهاد وظیفه ما است وما باید از اسلام دفاع کنیم ودین خود را به اسلام ادا کنیم. پیامی دارم به ملّت ایران که سنگر مساجد را حفظ کنند ونمازهایشان را باجماعت وبا خضوع وخشوع(باحضور قلب) بجای آورند وحتماً در نمازهای جمعه شرکت کنند واز روحانیّت فاصله نگیرند. وحدت داشته باشند و به فکر لذّتهای دنیوی نباشند. با استفاده از این دنیا، آخرت خود را آباد کنند. امروز سرافرازی وسعادت آخرت را می توان در زیر پرچم امام خمینی وجمهوری اسلامی وخط امام کسب کرد. با هوای نفس خود که جهاد اکبر است بجنگید وخود را از قید وبند شیطان رها کنید وبه ریسمان الهی چنگ بزنید ودستورات الهی را اجرا کنید و قرآن را در زندگی خود پیاده کنید.


#شهید محمدحسین فقیه

شهید محمدحسین فقیه دوّمین فرزند شهید از خانواده محمّدجواد فقیه است. اودر 28/9/1348 در ابراهیم آبادرستاق یزد متولّد شد و در آغوش مادری      مهربان ومذهبی وصبور پرورش یافت. دوران تحصیلش همراه با کمک به پدر و مادر در امور کشاورزی و دامداری که با نجابت و آرامی همراه بود تا اوّل متوسطه طی کرد. از یاران با وفای اسلام بود که تصمیم گرفته بود خود را وقف اسلام نماید. از بسیجیان خداجو و خود شناخته ای بود که در خلوت انس با حضرت رب دعای عاشقانه قنوتش رمز او وخدا شد. او تنها به تکلیف الهی ورضایت پدر و مادر می اندیشید و از دنیا واهل دنیا وارسته بود. او عاشق فداکاری وخدمت به اسلام بود. آنگاه که شربت شهادت نوشید16 ساله بود. پدرش می گوید:«او و برادر بزرگش شهید عبدالرّضا، می خواستند به جبهه اعزام شوند. بزرگی به محمدحسین گفته بود تو به همراه من و حالا به جبهه اعزام نشو ، چند روز دیگر که من رفتم بیا. محمدحسین که برادر کوچکتر بود می گوید من اکنون می روم، شما بعداً بیا». به همراه هم بودند که ایشان را در منطقه در چادری دیدم و در یک عملیات و دریک گروه بودند وهمراه هم و در فاصله کمی از زمان، کمتر از یک ساعت هر دو شربت شهادت نوشیدند. برادر بزرگتر عبدالرضا جنازه برادرش را در پیش روی می بیند ولب او نیز به مبارزه با کفار بعثی و دشمن ادامه می دهد وخود نیز شربت شهادت می نوشد. درست است که مدّتی است عشق و عاشقی خیل دوستداران شهادت به تعطیلی کشیده شده ولی خاطرات عاشقان شهادت چون این دو برادر وسخنان آنها هرگز فراموش نخواهد شد. زیرا ملک و ملکوت پاینده است و کسانی که از ملک به ملکوت اعلی پیوسته اند انسانهایی والا، عزیز، دل بسته به دستورات خدا وانبیاء وائمه اطهار بودند و آنها زنده جاویدند نه مرده دنیایی، ماها مرده زنده ایم که شهدا را نمی بینیم و در حالی که آنها ما ار می بینند واعمال خوب وبد ما را مشاهده می کنند. ملائک، صف در صف ایستاده بودند که گل وجودش با تیر وترکش در عملیات والفجر8 با زمزمه یا زهرا(س) پرپر شدن و در تاریخ بیست ویکم بهمن سال شصت وچهار به محفل زمینیان روشنی بخشید و در بهشت قدسیان مأوا گزید.

گزیده ای از وصیت نامه شهید (28/08/1364): خدایا خودت شاهد باش که من هدفی جز تو ومقصدی جز راهی که تو خودت توسط پیامبرت رسول اکرم(ص) و امامان معصومت به من نشان دادی ندارم وعشقی جز شهادت در راه تو ندارم. خداحافظ پدر و مادرم؛ مرا ببخشیدکه دیگر نتوانستم شمارا ببینم، دیگر در قیامت شما را زیارت می کنم.


#شهید محمدحسین رفیعی

شهید محمدحسین رفیعی فرزند محمّد علی در روز دوّم شهریور1342 در ابراهیم آباد دیده به جهان گشود.در پنج سالگی پیشانی کوچکش با خاک عبودیت آشنا شد ونماز،معراج مؤمن را به پاداشت؛از همین سن زبانش به شعار بزرگ اسلام،توحید،نبوت،ولایت واذان گویا بود واز 12سالگی وجودش را باوضو پاک می ساخت و خود را به وادی عبادت، نماز می رساند وبا راز و نیاز، قلب کوچکش را صفا می بخشید. نگاه به چهره اش تصویرگرآرامش،صبروبزرگی روح او بودوآن گاه که بارب الارباب سخن می گفت لبانش سرشار از ادب،خضوع وخشوع وقصوردربرابر ربش می یافتی. زمانی که جبهه ها با گامهای عزیزانی که عشق به ثارالله را دردل می پروراندند،آراسته بود،او به میدان عشق حقیقی گام نهاد و باچهره ای سرشار از عشق و خلوص وبا روحیة شهادت جویی دوبار و به مدّت9ماه در 22/11/1360 در جبهه های غرب و جنوب شناخت. در حالی که درچشمانش نور شهادت می درخشید،به مادر گفت:«مادر،من بهترین جای دنیا را پیدا کردم.برایم دعاکن.او در اعزام اوّل به غرب در سرمای شدیدوبرف و بوران که پایش در اثر یخ زدگی وسرمای بیش از حد دچار صدمه شده بودبرای یک ماه به کانون خانواده آمد. یک بار یادم نمی رود با پای لنگان به بسیج منطقه آمد و چهره ای بشاش وخندان داشت و به محض بهبود پایش به جبهه جنوب ومنطقه شوش اعزام گشت». در اوّلین روز از فروردین نوروز سال61 در عملیات فتح المبین غرب دزفول و شوش شرکت نمود. او با رمز یازهرا(س) ادامه راه امام حسین(ع) را در عمل ثابت کرد و بارزم بی امان و روح بزرگش،اوّلین و بزرگترین حماسه دفاع مقدس را همرزمانش آفرید. حماسه ای که رزمندگان 2400 کیلو متر از خاک وطن را آزاد و 15000نفر اسیر و 25000نفر کشته و مجروح دشمن بعثی بود. شهید محمّدحسین رفیعی پس از 9ماه رزم بی امان به تاریخ دوّم فروردین سال60 سفیرعشق او را ندا داد و او که روحش ندای ملکوت را شنیده بود، بی نیاز از هر زاد و توشه ای در دل تاریکی شب رفت تا حزب یزیدیان زمان را نابود کند وریشه ظلم را برکند. وهمین کار هم کرد. سرانجام جسم خاکیش همنشین خاک شد و روح بلندش بر بال ملايک در عالم لاهوت سیر کرد و در حسینیه شهدای ابراهیم آباد،شاهدی دیگر برظلم حاکمان قرن در این جهانِ خاکی شد.

گزیده ای از وصیت نامه شهید: از مال دنیا چیزی ندارم جز خونی که در رگهای بدنم بود و آن را هم فی سبیل الله دادم. ای پدر گرامیم ، تبریک که لیاقت پدر بودن را داشتی وای مادرِ چشم انتظارم،به تو تبریک که امانتی که خداود تبارک و تعالی به تو داد، در دامن پاکت پرورش دادی و خالصانه تقدیم نمودی. من سرباز اسلام،همچون دیگر برادران رزمنده و مسلمانم، بنا به وظیفه شرعی و اسلامی به ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمان، خمینی بت شکن، تکبیر گفتم و به کربلای ایران که هر جایش کربلا و هر روزش عاشورا است شتافتم. دست به دست یکدیگر دهید و علیه مستکبران و ابر جنایتکاران و صهیو نیست غاصب مبارزه کنید که بنا به وعده قرآن شما پیروزید.


#شهید علی محمد رعیت

شهید رعیت در 1/3/1343 در ابراهیم آباد در خانواده مذهبی و کشاورز رضا رعیت چشم به دنیا گشود. دوره ابتدایی را در زادگاهش و راهنمایی را در روستای همجوار عزآباد تحصیل نمود. دوره متوسطه را در دبیرستان رئیسی صدرآباد به خوبی طی کرد، بعد بلافاصله در مرکز تربیت معلم شهید پاکنژاد یزد پذیرفته شد و در دوسال در آنجا مدرک کاردانی خود در رشته آموزش ابتدایی گرفت و به شغل معلمی پرداخت. او سرانجام در پاتک دشمن به پاسگاه زید با دیگر همرزمان شهیدش، جانانه حمله دشمن را دفع کردو با اصابت تیر به قلبش و با گفتن یا زهرا(س) در تاریخ 25/7/63 جان خودرا به جان آفرین تسلیم کردکه این حماسه رزمندگان تیپ الغدیریزد باعث شد،فرمانده سپاه پاسداران کشور،تیپ الغدیر را به تیپ پیروز الغدیرنامگذاری کند.

به یاد یار کلاس درس محبّت و ایثار شهید علی محمّد رعیت. معلمی،خود فداکاری است و فداکاری معلّم در راه انسانها، خود چه شیرین و با ارزش است. در کدام کلاس، درس ایثار را آموختی که این گونه کلاس درس و مدرسه را بر کلاس درس ایثار ترجیح دادی. درکدام بازارمحبّت،صداقت و سوختن را معامله کردی که دیگران توان خرید آن را نداشتند. در کدام مجلس ابا عبدالله، عشق حسینی را در سینه جای دادی که ما از آن بی بهره ماندیم. در کدام شب از شبهای حضورت در جبهه،با شهیدان پیمان بستی که تو را با خود به عرش بردند و به همسنگرانت نگفتی و در کدام نماز شبت با خدا معامله کردی که خداوند خونبهای تو را به بهشت خرید و هستی ات را با نثار خونت در راه او بخشیدی.

پیام شهید (انگیزه شهید): من با پای خود به جبهه آمدم،چون راه خود را تشخیص دادم و شما درباره چیزی که در راه خدا دادید، ناراحت نباشید انشاءالله در قیامت یکدیگر را ملاقات خواهیم کرد. شهدا شما را شفاعت می کنند. هرچه شما کردید و دعا، که رمز پیروزی رزمندگان دعاست و بس، در نمازها امام را دعا کنید و در فرج آقا امام زمان(عج) را از خدا بخواهید تا انتقام خون شهدا را از ظالمان بگیرد. برادران و خواهران، مرگ دست خداست چه در رختخواب باشیم، چه در جای دیگر. چرا انسان در رختخواب بمیرد، اگر انسان با عزّت بمیرد بهتر از آن است که با ذلّت بمیرد.

پدر شهید علی محمدرعیت از ارتباطش با فرزند شهیدش می گوید: شبی که فردای آن کار زیادی داشته باشم و نگران انجام دادن و پیشرفت آن ها، از دیگر فرزندانم طلب کمک می کنم، درست در همان شب به خوابم می آید و می گوید:«بابا، نگران نباش، خودم فردا به کمکت می آیم و کار می کنم و فردای آن روز کارها به خوبی پیش می رود.

حاج میرزا پدر شهید گفت: شبی در خوابم آمد و به من سفارش کرد، بابا،مواظب باش به خاطر امور دنیا، در صحبت هایت نگویی پسرمن شهیدشده است و احساس کمبود کنی و یا به رخ دیگران بکشی.


#شهید عباس ابوالحسنی

سخن از حماسه ورزم وشهامت ، پاسداری از حریم اسلام وقران ، عباس ابوالحسنی ابراهیم آبادی فرزند محمّدرضا است. او در کانون باصفای خانه در تاریخ دوم آذر ماه چهل وهفت ودر فضایی سرشار از معنویت در جوار مسجد وحسینیه وآهنگ اذان پدر دیده به جهان گشود. او در سال دوم دبیرستان علم آموز زمانه بود وعلمش با عملش همگام شد وبه راستی که از شاگردان نمونه مکتب اسلام بود. هرگاه به چهره اش نگاه می کردی،او را نوجوانی آرام می دیدی؛ آن گاه که با او باب سخن می گشودی، کلامش را سرشار از ادب می یافتی،تا این که در سال 1363 سفیر عشق او را فراخواند. با گذراندن آموزش های لازم دو بار داوطلبانه به جبهه جنوب اعزام شد. در مدت 6ماهی که در سرزمین نور وحماسه وشهادت بود، سینه تشنه اش را با چشمه زلال آیات آسمانی وتعالیم نورانی کتاب خدا وسیره  نبوی سیراب نمود. در عملیات والفجر8 «جزیره امّ الرساس» تک تیرانداز گردان امام علی(ع) شد. از جملات وصیتنامه اش بر می اید که خود را برای اسلام وقف وهدیه کرده بود و باشلیک گلوله دشمن واصابت ترکش ها به بدنش، شهید وصال را در آغوش کشید و در تاریخ بیست ویکم بهمن سال شصت و چهار در کنار اروند خروشان بربال ملایک به سماوات پرکشیدو همنشین دیگر شهدا وصلحا شدوجسم گلگون و پاره پاره اش درحسینیه شهدای ابراهیم آباد،در جوار مسجد وخانه شان همنشین خاک شد.

او در فرازهایی از آخرین خون نامه و وصیتش چنینی نوشت: چون که هرکش هنگام فراغت از این دنیای فانی باید وصیتی داشته باشد، لذا به چند توصیه از برادری که هم اکنون میان شما نیست و روحش ناظر اعمال و کردار شما است توجه فرمایید و بدان عمل کنید. ای جوانان عزیز و ای مردم شهید پرور، قبل از آن که مرگ سیاه دامن گیرتان شود،مرگ سرخ را استقبال نمایید، همانطور که امامان معصوم مرگ سرخ را انتخاب کردند. فکر دنیا و خواهشش را از سرخود بیرون کنید. چون که این دنیا پلی است برای رسیدن به سرای جاوید. درهمه حال تقوای خداوند را پیشه کنید؛ چون تنها  توشه ای که در آخرتبه درد می خورد تقوا است. به پرورش روح خود بیشتر از جسم خاکی بی ارزش توجه کنید. چونکه همه ما از خاک آمدیم و به خاک می رویم. قرآن را با نغمه بخوانید زیرا آنچه روح خسته انسان را نیرو می بخشد،آیات قرآن کریم است.دعا را فراموش نکنید چون که دعا سیم رابط بین انسان و خداوند تبارک و تعالی است. دستورات پیامبر گونه امام خمینی را اطاعت کنید؛ چون که این نعمتی است که بحمدالله خدا به ماداده است. کارتان را برای رضای خدا انجام دهیدو انتظار تشکراز هیچ کس نداشته باشید. ای برادران و خواهران عزیز، در راه گرفتن حق از هیچ کس نترسید که اگر از صحنه کنار بروید، فردای قیامت مسئولید. نماز جمعه را ترک نکنید چون که نماز جمعه دشمن شکن است.تاآنجایی که می توانید در راه پیروزی اسلام قدم بردارید. ای مردم،خود را برای تحمل رنجها و مصیبتها و ناکامیها و ناروایی ها آماده سازید و دل قوی دارید که قادر یکتا پشتیبان شماست و تنها اوست که شما را از شرّ دشمنان نجات می بخشد و عاقبت شما را به خیر می گرداند و دشمنان شما را به انواع عذابها و شکست ها دچار می گرداند. این مصیبتها و سختی ها زود گذر و تمام شدنی است ولی به پاداش این جانفشانی ها و فداکاریها به نعمت های ابدی بی پایان خداوند خواهد رسید و بر سریر کرامت و بزرگواری تکیه خواهید زد واگر می خواهید به مقام و عظمت شما خللی وارد نشود، هیچ گاه زبان به شکایت نگشایید وآنچه از قدر و منزلت الهی شما می کاهد، برزبان نیاورید.

 

برگرفته از وبلاگ شهیدان ابراهیم آباد

shahidanebrahimabad.blogfa.com

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط سینما در ماشین با ایرانتیک در تاریخ 1399/03/13 و 0:06 دقیقه ارسال شده است

سینما در ماشین
https://www.irantic.com/car-cinema
من بابت سایت خوبتون ممنون هستم. ایرانتیک جدیدا ویژگی جدیدی آورده که توسط آن میتونیم با ماشین بریم داخل سینما و فیلم سینمایی رو از داخل ماشین ببینیم. اینجوری هم راحت تریم هم بهداشتیه هم خوراکی میتونیم سینما ببریم با خودمون.سینما ماشین بهترین کاری که کرده اینه که صدای سینما هم دست خودمون هست و میتونیم از رادیو ماشین صدای سینما رو پلی کنیم.
شهرهای تهران و کرج و قم و شیراز و مشهد و اصفهان و احتمالا تبریز هم سینما ماشین رو دارن میارن. کلا خیلی حال میده این سینما در ماشین .
پیشنهاد میکنم ی بار امتحانش کنید...
سایت ایران تیک یک سایت هست که با ادرس irantic.com در دسترس هست و بلیت سینما و بلیط کنسرت و بلیط تئاتر رو میتونید ازش تهیه کنید. قیمت بلیط ها با تخفیف ویژه هستند.


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    وبسایت جدید را چگونه ارزیابی میکنید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 29
  • کل نظرات : 45
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 22
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 37
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 40
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 43
  • بازدید ماه : 74
  • بازدید سال : 858
  • بازدید کلی : 29,118